متقاعد سازی مخاطب هدف
در هر کسب و کار بین ٣ تا ۵ سال زمان می برد تا به سودرسانی برسد
از دل علم عمل صالح به دست می آید
کار درست را به صورت اصولی و با ابزار درست انجام بدهیم میشود عمل صالح
از دل عمل صالح تولید علم و دانش ضمنی میشود
خرد علمی که شما از آن استفاده می کنید اگر دانش داشته باشید میشوید آدم اگه از دانش تون استفاده کنید می شود خردمند
ترکیب علم و خرد میشود حکمت
اگر علم با خرد و با اخلاق حاکم حاکم به شود آن وقت می شود فضیلت و فضیلت بزرگترین آهنربای کسب و کار است
خرد اخلاق هم اضافه گری خیلی اعصاب ندارم ولی اخلاق کاری ندارم نمونه: نصرتی آشپزی و مسی
اگر برند قدرتمندی باشی ولی سر جایی که باید باشی نباشی باهات برخورد بدی ممکنه بکنند
با اخلاق حاکم بشه میشه فضیلت و فضیلت بزرگترین آهنربای کسب و کار اگر شما فضیلت داشته باشی تو کسب و کار تو ن ی آهنربای قوی دارید همه را جذب می کند
دیگه علم شما محصول شما کیفیت کار شما، مشتری مداری شما خلاقیت و نوآوری شما خودتون به مرحله برسید که غیر قابل جایگزین گزینه دیگری را پیدا کنند و به صرفه نیست امنیت شو از دست میده احترامشون از دست میره پیش بینی هایی که می کنید از دست میره و موارد این چنینی
چیکار کنیم بعد همینجوری الکی تجهیزات میخریدم الان چقدر تجهیزات الکی داری که مثلاً چون نمی دانستیم خریدیم و چون خریدیم می خوایم به زور استفاده کنیم ولی خب نمیشده
قانون پرتاب اول
وقتی یک مسیر صفر تا صد را در سال اول یک سال زمان برای انجام بدهید در سال دوم هشتم آزمون در سال سوم شش ماه چون مسیر عصبی آن شکل گرفته و شما خیلی سریع تر و دقیق تر آن را اجرا می کنیم
ناخداگاه طی یک دوره من خیلی جاها شما را اذیت کردم و از فشار ذهنی بهتون آوردم درگیر تو نکردم اگر کسی به وجود آمده من خیلی باحال می خوام
مربی از رب میاد
رب کسی است که از تو بالاتر و بزرگتر است و دید بهتری دارد نسبت به تو
این باعث پرورش تو میشود مدرس آموزش میکند و مربی پرورش می دهد
مربی یاد می دهد که چگونه از آموزش ها استفاده کنیم و ترس ناآگاهی و اقدام ازت گرفته میشه بهترین کار مربی گرفتن ترس های افراد است
متقاعد سازی یعنی چه؟
چرا باید آدم ها رو متقاعد کنیم؟
صحبت از متقاعد سازی میشه اون موقع بفهمیم که دلیل اینکه می خواهیم افراد را متقاعد کنیم چیست
حال این فرد می‌تواند همسر شما همکار شما کارمند شما فرزند شما رقیب شما مشتری شما باشد
چرا ما نیاز به یادگیری مهارت متقاعدسازی داریم متقاعدسازی علم نیست مهارت است
چگونه باید ما افراد و متقاعد سازی مچو اینکه ۹۰ درصد معمول پاسخ افراد نسبت به یک پیشنهاد جدید جواب نه میگویند
در همیشه از پیشنهاد جدید می ترسد چون ترس از تصمیم گیری دارد و مغز میخواهد تعادل وضعیت موجود را حفظ کند
و حال تغییر ندارد
دیگر این است که آن شخص خاطراتی در ذهنش دارد و چون صحبتها پیشنهادها و دلایل تو شبیه خاطرات ذهنی او فکر میکند که شما هم مثل بقیه هستی و به شما نه می گوید
ما میخواهیم مردم را متقاعد کنیم و چهره های آنها واو بشود
سه دلیل دارد که که متقاعد سازی شکل نمی گیرد
١- تجربیات بد، اشتباهی یا غلط گذشته فرد
متقاعد سازی بر اساس منافع مشترک نیست بر اساس مواضع مشترک است مثال پرتغالی که پدر نصف میکند و به کودکان شوند ولی آنها پوست پرتقال را لازم داشتند نه خود پرتقال را منافع با مواضع فرق میکند
تجربه بده گذشته یعنی که مشتری در موضعی قرار داشته است که وقتی صحبت‌های تو را می شنود احساس می کند دوباره در آن موضع قرار گرفته است امکان دارد دوباره تصمیم بد بگیرد
٢- پایان نامطلوب تجربه های گذشته
بانک مسکن شخصی خاطره اتفاقات خوب براش افتاده باشد ولی در پایان یک اتفاق بد تمام این لحظات خوب را در ذهنش از بین برده باشد و فقط آخرین آخرین خاطره یعنی پایان داستان توی ذهنش مانده باشد بنابراین نسبت به توضیحات شما و اتفاقاتی پیش بینی موضع منفی می گیرد مثل کسانی که بهشون می گوییم که من دستم را عسل کنم بازهم گاز میگیری آنها گاز نمی گیرد آنها فقط آخرین خاطره در ذهنشان ثبت می شود
٣- تصویر مبهم از آینده
دانلود تا موانع متقاعد سازی هستند
کار متقاعدسازی تعادل برقرار کردن بین گذشته آدم ها و آینده آدمهاست
خیلی وقتا ما نمیتونیم گذشته ی آدمها را کشف کنیم برای قدرتمند در متقاعدسازی پایین می آید؛ سوال خوب نمیپرسیم و آینده را هم خیلی خوبی میتونیم تعریف کنیم چون داریم آینده خودم را به تصویر می کشیم
فروش کنیم سود کنیم بازاریابی کنیم اما تکیه بر آن چیزی که در ذهن خودمان می گذرد و آن چیزی که در ذهن مشتری می گذرد بنابراین قدرت متقاعدسازی پایین می‌آید و در فروش شکست می خوریم
شما به عنوان یک مدیر نیاز و تقاضا کردن افراد دارید و نقطه شروع اینجاست که وقتی افراد وارد سیستم شما می شوند وام به کارمندان پول میدی شرایط ویژه می‌دهیم ولی آنها در زمان متقاعد سازی نمی تواند خوب عمل کند یا نمی دانند یا می دانند ولی درست اجرا نمی کنند شما باید علاوه بر آموزش که می دهی باید گرم و فرهنگ متقاعد سازی در سیستم پیاده کنی
نمی توانید افراد را به زور متقاعد کنیم باید آنها را در شرایطی قرار بدهید فضا یا جوی ایجاد کنید تا آنها خودشان شروع کنند خودشان را متقاعد کنند
یه سدی وجود دارد در متقاعد سازی که نمی گذارد شما آنها را متقاعد کنید و به آن سد می گویند مقاومت ذهنی
سرعت متقاعد سازی را میتوان با تقویت جو متقاعدسازی بالا برد
بیشتر جواب دهیم قدرت متقاعد سازی بالاتر می‌رود
حالا می خواهیم بدانیم که چطور مقاومت ذهنی را کم کنیم؟
١- اولین کاری که باید بکنید برای کاهش مقاومت ذهنی، این نیست که افراد نشان بدهید که نمی دانند بلکه نشان بدهید که نمی خواهید متقاعدشون کنید اگر به فکر کند که میخوای متقاعدش کنی سریعاً مخالفت میکند و شما باید در ظاهرتان رو حفظ کنیم که قصد متقاعد کردن اش را ندارید و معمولاً از چشمان شما مشخص است که می‌خواهید او را متقاعد کنید
مثال: آمبولانس
شما نیاز ندارد که همه را متقاعد کنیم بلکه فقط افرادی که به محصول شما نیاز دارند و می دانید که می توانید با او کار کنید را متقاعد کنید کافیست
کسی که باور دارد که هیچ باوری نداشته باشد شما به هیچ باوری نمی‌توانید برسانید ش
٢- در متقاعد سازی هم باید امتیاز بدهیم امتیاز بگیریم
چقدر امتیاز بدهیم می توانیم محصول خود را ارائه کنید چون برای تو صرفه اقتصادی ندارد
آدم اشتباهی را برای مطالعه متقاعد کردن انتخاب کرده اید اینقدر به منافع فکر کردید که ایشان از تو زرنگ تر بوده و توانسته است امتیاز بگیرد
دقت کنید اگر در متقاعد سازی سفت تر عمل کنید امکان توافق بهتر وجود دارد
مشتری گذشته تو پیوستگی تو و رشد تو را بررسی میکند و اگر موقعیتی را دارید پیشنهاد می دهید باید خودت هم تجربه کرده باشید اینها چه چیزی لازم دارد واقعیت فکت سند واقعیت و حقیقت ای که باید داشته باشد مقاومت ذهنی که مردم پیدا می کنند
متقاعدسازی یعنی بالانس امتیازات
نباید بذارید مو برای درز صحبت هاتون بره
به گونه ای باید متقاعد سازی کنید که نخواست متقاعد کنید
١- همه متوجه بشوند که میخواهیم متقاعد شان کنیم متقاعد نمی شوند
افراد دوست ندارم احساس کنند که یک نفر آنها را متقاعد کرده است و دوستان خودشان به این نتیجه برسند و متقاعد شوند هیچ کسی ندارد در فروش چیزی به او فروخته شود ولی عاشق این است که خودش خرید کند
یک خرید وجود دارد و یک فروشی وجود دارد و یک سد دیگه این وسط هست که به نام سد تصمیم گیری
کافیست سد این وسط را بریزید تا تو را ببیند
٢- اعتماد نسبت به طرف مقابل همیشه کم است و باید تصور کنی که اعتماد صفر است و باید از صفر شروع کنیم کم کم اعتماد رو افزایش بدیم
اگر واقعا به این نتیجه رسیدید که متقاعد کنید باید طراحی برنامه متقاعد سازی داشته باشید
٣- نسبت به دانشگاه های فردی اعتماد زیادی دارد ولو آنکه اعتماد با اعتقاد غلطی داشته باشد
۴- حفظ وضعیت موجود
پیمانکار فعلی را عوض نکنیم
یا نمی خواد شرایط تغییر بده
مشاورش رو یا نیرو یا روش کاری رو نمی خواد عوض کنه
مثال: میخوای دوستت رو ببری زیر آفتاب
نباید بگی بیا اینجا هوا خوبه
باید بگی اینجا هوا بارونیه بیا اونجا رو هم تست کن
متقاعدسازی یک رفتار است نه گفتار
مثال: تیم به باوری رسیده که خودشون برن آموزش ببینند
چرا؟ چون با رفتار و فرمول‌هایی که به وجود آوردی اونارو متقاعد کردی
نکته
بازی شما نیاز به استدلال و دلیل دارید مشکل ما این است که همیشه باید اسلحه ی قشنگی به سمت متقاعدسازی می رویم در صورتی که نباید به یک استدلال همیشه دو سه تا دلیل مدرک سند داشته باشیم
چرا؟ چون تقریبا ۹۰ درصد پاسخ افراد و پیشنهادات جدید منفی است
استدلال یکی از مهم‌ترین اضلاع متقاعدسازی است
اینستاگرام میتوان و احساساتی را میتوان با منطق پیوند زد استدلال باید قوی باشد
باید فکت هایی که میاری برای استفاده تون هم منطقه باشه و هم از طریق عاطفی رو بتونی ساپورت کنیم
مثال: آرایشگاه/ ماساژ سر
٨٢ درصد مشتریان تقاضا کردند و ٩٠ درصد خواب آرامتری داشته اند
سوم یک تفکر و توانمندسازی وجود دارد به نام تفکر یا همه چیز یا هیچ چیز که آفت متقاعد سازی است که در متقاعد سازی باید انعطاف پذیری داشته باشیم هم امتیاز بدهیم و هم امتیاز بگیریم
برای تحت تاثیر قرار دادن مقاومت های ذهنی افراد نیاز داریم که یک جوی را ایجاد کنیم آنجا به متخصصین گویند و هرچه این قوی تر باشد آدم ها بهتر در آن متقاعد می شوند شما نمی توانیم کسی را متقاعد کنیم بلکه می توانید کاری کنید که آن شخص خودش متقاعد شود
۵ کار اگر انجام دهید این جو را ایجاد و تقویت کردید
١- موضوع بخث
٢- شخصیت فرد متقاعد کننده است که پرسوتال برند رو برای اینجا می خوایم
اینکه گفته میشود مهم نیست مهم این است که چه کسی آن را گفته است مدل بسته بندی پیام چیه فیسبوک عمومی در این سخنرانی به صورت عمومی در یک سایت یا شبکه اجتماعی یا تبلیغات هیچ فرقی ندارد همه اینها متقاعد سازی است و زمان برند
باید برای آدمهایی ایجاد شود که می خواهند متقاعد شوند
متخصصی توسط شما انجام می شود توسط خود آن شخص انجام میشود و توسط فضا و جمعی که برای این شخص ایجاد میکند اتفاق می‌افتد و به این جمع شدن
به اتمسفر متوسط سازیه قدرت بیشتری بدهید آرامششان بیشتر خواهد بود و بهترین فیلتر و غربالگری خواهد بود در متقاعد سازی
موضوع بحث در متقاعد سازی باید مشخص باشد که این شاخص داشته باشد شاخص اول اندازه گیری آن است و شاخص دوم اما ui شورت لباس زیر مردانه است که هر چه در کشوری میزان فروش آن بالاتر باشد آن کشور دارای رفاه بالاتری می باشد
miui یک شاخص بانک جهانی است و در واقع شاخص فروش لباس زیر مردان است و اگر روی جی GDP کشور پی تاثیر می گذارد و نشان می دهد کدام کشور دارای شاخص رفاه بالاتری است
ببخش چون مشخص نیست مهم نیست بنابراین اولین کار ما در متقاعد سازی این است که موضوع بحث را مشخص کنیم
چگونه می توانیم موضوع بحث را مشخص کنیم اول با سوال کردن دوم با شنیدن
در متقاعد سازی هرگز پیشنهاد نمی دهیم چون در این صورت میشود زور گفتن
نباید پیشنهاداتی که به او می دهید و از خودش بگیرید.
